پارت 8

⚢♱𝕄𝕖𝕙𝕣𝕤𝕒♱⚢ ⚢♱𝕄𝕖𝕙𝕣𝕤𝕒♱⚢ ⚢♱𝕄𝕖𝕙𝕣𝕤𝕒♱⚢ · 1399/10/28 10:55 · خواندن 1 دقیقه

پارت 8 در ادامه

#پارت_8
#به_نویسندگی:مماکاسه
#طعم_شیرین_زندگی
از زبان مرینت(لیدی باگ)
من_من.....من....
کت نوار _بگو لطفاً.
من_من عاشق......قول میدی کاری به کارش نداشته باشی.
کت نوار_بگو دق کشم کردی.قول میدم بابا.
من_ادرین.ادرین آگرست.😭
بقلش کردمو تو بغلش گریه کردم.اونم بغلم کرد.
کت نوار_من اگه میدونستم عاشق یکی دیگه ای و همدیگه رو دوست دارید اصلا بهت درخواست ازدواج نمی‌دادم.
لیدی باگ_البته فک نکنم به اندازه ایی که من بهش فک میکنم اونم به من فک می‌کنه.به نظر من ینی فک کنم این عشق یه طرفس.وای من من باید برم.
کت نوار_منم همینطور.خدافظ.
من_خدافظ.
از هم جدا شدیم و من رفتم پشت همون صخره و خودمو زدم به بی‌حالی.
الیا و بقیه ۲ساعت بعد منو پیدا کردن.
مامان و بابام_مرینت حالت خوبه؟؟
من_اااااا آره خوبم.
ادرین دستمو گرفت و در گوشم گفت.
ادرین_مرینت...من....نامزد ندارم بهت دروغ گفتم.گوششو آوردم سمت صورتمو گفتم
من_ای دروغ گو ببین منو با یه حرف چه آواره کردی.
ادرین لبخند زدو رفت عقب.ولی داشت نگام میکرد.با ماشین خودمون همه رو رسوندیم خونشون.
بابا از دستم عصبانی بود حولم داد تو خونه گفته اونجا چه کار می کردی نصفه شب اشغال عوضی فکر ما رونکردی.اومدم چیزی بگم که.
بابام_خفه شو برو تو اتاقت.
مامانم_اروم باش الان فشارت میره بالا.
«منظور ادرین از اینکه من دیگه نامزدی ندارم چی بوده.ولی اون که نامزد داره.»